نوشته‌ای در مورد چالش، نه آنطور که انتظار دارید!

شاید یادتان باشد که چند سال پیش چالش آب یخ راه افتاده بود*. هدف آن هم کمک یا آگاهی رسانی در مورد یک بیماری عصبی (بیماری ALS) بود. آن روزها یادم است که کلمه‌ی چالش به گوشم عجیب بود. به نظرم کلمه‌ی رایجی نبود و یک گوشه برای خودش خاک می‌خورد. هر بار که می‌شنیدمش با خودم می‌گفتم ترجمه‌ی challenge است. سال‌ها گذشت و این واژه‌ جای خودش را در صحبت‌های روزمره‌ی ما (یا حداقل من!) باز کرد.  یکی از…

بیشتر بخوانید
5

توارد، ایده‌هایی که هر جا بشود می‌رویند

معنی توارد

بعضی از پدیده‌ها هستند که به آنها فکر می‌کنیم ولی معمولا اسمی رویشان نمی‌گذاریم. مثلا کشیدن مکرر خودکاری که تمام شده و امیدواریم با فشار بیشتر بتوانیم ته مانده‌ی جوهر را از آن خارج کنیم، واژه‌ی برای خودش ندارد و اگر بخواهیم در موردش حرف بزنیم می‌گوییم فشار دادن خودکار روی کاغذ به امید استخراج آخرین ذره‌های باقیمانده‌ی جوهر! دیروز در کتاب نقش‌هایی به یاد به واژه‌ی توارد برخوردم، به نظر از همان واژه‌هایی است که برای پدیده‌ای خاص تعریف شده.…

بیشتر بخوانید
4

اهمیت نوشته‌های بی‌اهمیت

یادداشت- گربه خوابیده - گربه خانگی dsh

کتاب نقش‌هایی به یاد را هنوز دارم به آهستگی مزه مزه می‌کنم. بیشتر کتاب یادداشت‌هایی است از نویسندگان شناخته شده. البته پیش از خواندن این کتاب، بیشترشان برای من ناشناس بودند ولی از معرفی و نتایج جستجو این طور بر می‌آید که هر کدام برای خودشان اسم و رسمی دارند.
این کتاب را که می‌خوانم به این فکر می‌کنم که آیا یادداشت‌های پراکنده و درهم من هم هیچ وقت ارزشی خواهند داشت؟

بیشتر بخوانید
5

نوشته‌ی آخر سالی

هفت سین- نوروز ۱۴۰۱- وبلاگ عادله قدسی زاده

چند ساعت به سال تحویل مانده و دوست دارم در میان نوشته‌های اینجا، یکی هم مربوط به روز آخر سال باشد. سرخوشم از اینکه سری آخر کماچ‌هایی که درست کردم شبیه‌تر شده به آنچه که در سیرجان می‌خوردم. یک هفت سین نسبتا مفصل چیدم و چند تا عکس گرفتیم، بعد منتقلش کردم به گوشه‌ای که مخل آسایش گربه نشود یا گربه به همش نریزد! هرچند می‌دانم که به هوای سبزه بارها می‌رود سر سفره و هر بار کمی از سبزه…

بیشتر بخوانید
1

خرید یک بشقاب که سبزه هم رویش بود

سبزه- نوروز- عادله قدسی زاده

اوایل امسال که می‌نوشتم، وقتی می‌خواستم تاریخ را بنویسم، قلمم به صورت پیش‌فرض یک سیزده می‌نوشت تا بعد ببیند ادامه‌اش را با چی پر کند، بعد سه را خط می‌زدم یا تغییرش می‌دادم به چهار و دو تا صفر هم دنبالش می‌گذاشتم. الان دیگر عادت کرده‌ام و سال بعد هم احتمالا تا به رقم آخر سال برسم یادم می‌‌آید که در چه سالی هستیم. من حال و هوای عید را دوست دارم. از خانه که بیایم بیرون کمی که بچرخم…

بیشتر بخوانید
3

ترس از دیده نشدن، مانعی برای نوشتن

عادله قدسی زاده - مانع نوشتن- ترس از دیده نشدن

هر کسی برای خودش دلایلی دارد که راه نوشتن را سد می‌کند. کمال‌گرایی شاید یکی از گنده‌ترین‌ها و پرتکرارترین‌ها باشد. زیاد هم در مورد آن صحبت شده و راه‌های گوناگونی توصیه شده تا شاخ غول کمال‌گرایی را بشکنیم و کلمات را به هم زنجیر کنیم و متن بسازیم. اما مانعی هست که کمتر از آن صحبت می‌شود…

بیشتر بخوانید
4

انتظار میوه از درخت بی شاخ و برگ

هلو - نویسندگی

یک هلوی خوشمزه و آبدار را تصور کن. از همان‌ها که وقتی از کنارشان رد می‌شوی عطرشان قلقلکت می‌دهد که مزه‌ی هلو را مهمان دهانت کنی. این هلو‌های مقاومت‌ناپذیر حاصل یک سال تلاش درخت هستند. درختی که برگ‌هایش در بهار سبز شده و شکوفه‌های صورتی زیادی آفریده…

بیشتر بخوانید
5

انگیزه برای نوشتن، از غنائم خانه‌تکانی

وقتی شروع کرده بودم به خانه‌تکانی، فکر نمی‌کردم وسط کارهای تمام نشدنی خانه چیزی الهام‌بخش برای نوشتن پیدا کنم. اما وسط خانه‌تکانی دفترهای قدیمی جلوی چشمم ظاهر شدند. این هم از خوشی‌های پنهان در خانه تکانی است. گاهی گنجی از گذشته پیدا می‌کنی که نشانت می‌دهد در گذشته چطور بودی، چه چیزی را دوست داشتی، چه وسایلی را استفاده می‌کردی و چه در سرت می‌گذشته. قلم‌پراکنی‌های گذشته را که دیدم، به مسیر طی شده تا رسیدن به اینجا فکر کردم.…

بیشتر بخوانید
2

مواد لازم برای شروع خوب یک روز

شروع خوب روز- نارنگی‌ها در آفتاب

صبح با زنگ موبایل از خواب بیدار می‌شوم. در تمنای یک دم خواب بیشتر از رختخواب دل می‌کنم و روی صفحه‌ی موبایل می‌زنم که صدایش را قطع کند. شب قبل نقشه‌ها کشیده‌ام برای اولین ساعات بیداری که البته در آن لحظات حال و حوصله‌ی هیچ‌کدام را ندارم…

بیشتر بخوانید
1