دسته بندی “زندگی”
چند روز پیش در گروهی از دوستان، قرار شد که افراد متاهل عکسی از مراسم عروسی خودشان بفرستند. تماشای عکسهای عروسی سرگرمی جالبی بود. آنچه از دید عکاس و آرایشگر تا حد خوبی پنهان مانده بود، نگاههایی امیدوار و مشتاق بود که در تمام عکسها مشترک بود. یکی از دوستان مجرد در میان ابراز احساسات سایرین، پیامی فرستاد که چهقدر همه لاغر و خوش تیپ هستید و گفت که نگران است در لباس عروس بد دیده شود. تجربه من از…
شاید اگر به همنوعان غارنشین خودمان میگقتیم روزی خواهد رسید که بیشتر مردم مسیرهای مشخصی را برای رفت و آمد انتخاب میکنند، باور نمیکردند. در ذهن آنها همچین چیزی امکان پذیر نبود. چه طور ممکن است تمام مردم را متقاعد کرد که از یک مسیر حرکت کنند؟ این روزها اما چندان عجیب نیست. در واقع مردم انتخابهای چندان آزادانهای برای مسیر ندارند. اتوبان، خیابان و کوچهها، گزینههای قابل تردد هستند. به غیر از آنها هم معمولا راهی نیست و بقیه…
هیچ جایی به خودی خود بد نیست، خوب هم نیست. ما آدمهاییم که با اعمال خوبمان جایی را بدنام میکنیم و جایی را خوشنام. یا اجتماعی را خوب میکنیم یا بد. صمد بهرنگی این جمله را در کتاب مجموعه نامههای صمد بهرنگی خواندم. با خواندن این جمله مثالهای مختلفی به خاطرم آمد. از جاهایی که برچسب خوب یا بد خوردهاند. از رفتارهای متفاوت آدمها، از نقشی که سیاست گذاری در شکل دادن به رفتارها دارد. با توجه به این که…
در کتاب خیره به خورشید، اروین یالوم چند راهکار برای غلبه بر ترس از مرگ پیشنهاد میکند. یکی از آن راهها فکر کردن به موجهایی است که ایجاد کردهایم. طبق گفته یالوم، بسیاری از افراد از نابود شدن و به فراموشی سپرده شدن پس از مرگ میهراسند. این افراد تمایل دارند بدانند که بعد از مرگ هم اثری از آنان به جا میماند. یالوم پیشنهاد میکند برای کنار آمدن با این موضوع به موجهایی که ایجاد کردهایم، توجه کنیم. یالوم…
در کتاب تئوری انتخاب، ویلیام گلسر اشاره کرده بود که افسردگی کردن گاهی میتواند مفید باشد. طبق گفته ویلیام گلسر، بسیاری از افراد وقتی خشم را تجربه میکنند به جای ابراز خشم، انرژی ناشی از آن را به شکل افسردگی نمایش میدهند که اثرات بد کمتری دارد. تصور کنید هرگاه کسی خشمگین میشد، بر اساس خشمش دست به اقدامی میزد. برای مثال دست به اسلحه میبرد یا به اسید پاشی روی میآورد. چه دنیای وحشتناکی میشد. هرچند همین الان هم…
این روزها به مدد وابستگی شدید بسیاری از ما به گوشیهای همراه، اعتیاد همسایه شبکههای اجتماعی شده. این همسایگی باعث شده اعتیاد دیگر قبح گذشته را نداشته باشد. انگار در خانهاش کنار تریاک و حشیش و مواد مخدر دیگر، اینستاگرام و تلگرام را هم مهمان کرده. دیگر مثل قدیم همه چپ چپ به اعتیاد نگاه نمیکنیم. انگار راحتتر پذیرای وجودش در جمعها هستیم. یکی از سرگرمیهای من گشت و گذار بین ویدئوها و پستهای مختلف با موضوع خودت بساز یا…
گاه به گاه در جمعهای مختلفی شرکت میکنم که برای شروع، هر فرد به معرفی خودش میپردازد. معمولا برای معرفی خود به افراد غریبه، حرف زیادی ندارم. آن چیزهایی که راجع به خودم میدانم به نظرم بدیهی هستند و گفتنشان ضرورتی ندارد. چیزهایی که راجع به خودم نمیدانم هم که نمیدانم. همیشه بعد از این که نام خودم را میگفتم، برای ادامه معارفه چالشهای متعددی در ذهنم داشتم. کدام موردها را بگویم؟ کدامها را قلم بگیرم؟ من در زندگیام تا…
مرگ بین ما قدم میزند. بدون آنکه متوجه حضورش در لحظههایمان باشیم می آید. یکی از ما را انتخاب میکند و با خود میبرد. پشت سرش هم اندوه و حسرت باقی میگذارد. حسرت کارهای نکرده، حرفهای گفته نشده، فرصتهای از دست رفته… از مرگ گریزی نیست. ترجیح میدهیم خیلی به آن فکر نکنیم. حرفی از فانی بودن لحظات زیستنمان روی کره خاکی نزنیم و برای ابد برنامه ریزی کنیم. اگر بخت یاری کند و به سالهای پیری برسیم، بدنمان به…
اخیرا در حال مطالعه کتابی هستم از جولیا کامرون به نام حق نوشتن، عنوان انگلیسی کتاب هست : The RIGHT to WRITE در کتاب حق نوشتن، جولیا کامرون موانع نوشتن را توضیح داده و بعد از هر مانع راه حلی برای گذر از مشکلی که در راه نوشتن با آن روبرو میشویم، ارائه داده است. در میانههای کتاب، از تنهایی به عنوان یکی از موانع نویسندگی یاد میشود. انگار نویسندهها به تنها و منزوی بودن مشهور هستند. همین شهرت باعث…
آخرین دیدگاهها