یک روز خیالی خواستنی

چند وقت پیش متوجه شدم که هر شب قبل از خواب از چیزی ناراضی هستم. انگار آن روز را طوری که باید نگذراندم.

گاهی برای جبران این کوتاهی، به کار دیگری مشغول می‌شوم و از وقت خوابم انتقام می‌گیرم. 

این شد که با خودم فکر کردم یک روز رضایت‌بخش از نظر من چطور است؟ روزی که در پایانش ناراضی نباشم.

این سوال پس ذهنم بود و گاه و بیگاه به آن فکر می‌کردم.

تصویر یک روز خیالی مطلوب در ذهنم خیلی شعارگونه بود. صبح زود از خواب بیدار می‌شوم. ورزش می‌کنم. کتاب می‌خوانم. زبان تمرین می‌کنم، زیادتر می‌نویسم.

در روز خیالی مطلوب من کارهایی که گریزی از آنها نیست نقشی ندارند. هر روز نیازی به تمیز کردن خاک گربه نیست. غذا هم خودش آماده می‌شود. ظرف‌ها خودشان شسته می‌شوند. وقت قابل توجهی هم برای گشتن در موبایل در نظر نگرفتم.

روزی که در پایانش ناراضی نباشم به راحتی دست‌یافتنی نیست. غیر ممکن نیست ولی برای ساختنش از این جایی که الان هستم، باید ذره ذره تلاش کنم.

9

ارسال پاسخ