مرور شعر روی خاک به مناسبت ۸ دی، تولد فروغ فرخزاد

گرافیتی با شعر فروغ قرخزاد- شهرک آپادانا

دانش‌آموز که بودم، برای درس ادبیات گاهی مجبور می‌شدم شعری را حفظ کنم. مدرسه که تمام شد حفظ کردن شعر هم کم کم از زندگی‌ام رفت. با این حال گاهی سراغ حفظ کردن سروده‌هایی می‌روم که دوستشان دارم. شعر «روی خاک» از فروغ فرخزاد هم یکی از شعرهایی است که تلاش کردم به خاطر بسپرم.

امروز که داشتم در اینستاگرام می‌چرخیدم، چندین بار تصویر فروغ فرخزاد را دیدم. همین بذر نوشتن از فروغ فرخزاد را در ذهنم کاشت. باز رفتم که دنبال تصویرسازی‌ای بگردم که دیده بودم، وسط گشتن‌ها این تصویر که اثر محسن ولیحی است به چشمم خورد.

تصویرسازی فروغ فرخزاد- محسن ولیحی

باری، یاد این شعر افتادم و برای اینکه ببینم چقدر از شعر را به خاطر دارم، از حفظ نوشتمش. تمام قسمت‌های شعر یادم نبود و آخر برای تکمیلش دست به دامن گوگل شدم.

روی خاک

هرگز آرزو نکرده‌ام

یک ستاره در سراب آسمان شوم

یا چو روح برگزیدگان

همنشین خامش فرشتگان شوم

هرگز از زمین جدا نبوده‌ام

با ستاره آشنا نبوده‌ام

***

روی خاک ایستاده‌ام

با تنم که مثل ساقه‌ی گیاه

باد و آفتاب و آب را

می‌مکد که زندگی کند

بارور ز مهر

بارور ز درد

***

از دریچه‌ام نگاه می‌کنم

جز طنین یک ترانه نیستم 

جاودانه نیستم

جز طنین یک ترانه جستجو نمی‌کنم

در فعان لذتی که پاکتر

از سکوت ناشیانه‌ی غمیست

آشیانه جستجو نمی‌کنم

در تنی که شبنمی‌ست

روی زنبق تنم

***

بر جدار کلبه‌ام که زندگی است

با خط سیاه عشق

یادگارها کشیده‌اند

مردمان رهگذر

قلب تیر خورده

شمع واژگون

نقطه‌های ساکت پریده رنگ

بر حروف در هم جنون

***

هر لبی که بر لبم رسید

یک ستاره نطفه بست

بر شبم که می‌نشت

روی رود یادگارها

پس چرا ستاره آرزو کنم؟

***

این ترانه‌ی من است

دلپذیر

دلنشین

بیش از این نبوده پیش از این


امسال کتاب «ترانه‌ی مرغ اسیر» را خواندم که زندگی‌نامه‌ی فروغ فرخزاد بود. بعد از خواندن کتاب بیشتر به فروغ علاقمند شدم. چند وقت پیش جایی به دیدم که قرار است خانه‌ی پدری فروغ تبدیل به موزه شود. مشتاقم که زودتر کار بازسازی خانه‌ی سرهنگ تمام شود و آنجا را ببینم.

  • عکس را از یک گرافیتی روی دیوار ساختمان‌های آپادانا گرفتم.
2

ارسال پاسخ