یکی از موضوعات مورد استقبال در شبکههای اجتماعی سفر و سفرنامه نویسی است. صفحههای فراوانی وجود دارد که موضوع اصلی آنها سفر است. گردشگرانی که راجع به سبک سفر خود توضیح میدهند. صفحاتی که به معرفی دیدنیها وتجربههای جالب مقصدهای مختلف میپردازند. افرادی که سعی میکنند سختیهای سفر را برای افراد کاهش دهند و راههایی پیشنهاد میکنند که سفر آسان شود. صحبت از سفر البته از قدیم مورد استقبال بوده. سفرنامههای متنوعی که در کتابهای ادبیات سالهای تحصیل به آنها…
این روزها در حال مطالعه کتاب The War of Art اثر استیون پرسفیلد هستم. در ابتدای کتاب به این اشاره میشود که نویسندگان واقعی میدانند سخت ترین قسمت نویسندگی٬ خود نوشتن نیست٬ بلکه شروع نوشتن است. من که خودم را نویسنده نمیدانم. اما در همین مدت کوتاه وبلاگ نویسی به خوبی متوجه شدهام که چهطور ذهنم آماده تولید انبوه بهانهها و استدلالهایی برای اجتناب از شروع نوشتن است. در کتاب The War of Art از چیزی به نام مقاومت (Resistance)…
فصلهای سال هر کدام عشاق خودشان را دارند. بهار به خاطر رویش و سرسبزی مدام ستایش میشود. پاییز هم به خاطر رنگارنگ بودن طرفدارهای خودش را دارد. زمستان هم اگر برفی هدیه دهد، به راحتی دل مردم را به دست میآورد. تابستان ولی کارش از بقیه فصلها سختتر است. اگر تعطیلی مدارس نبود، شاید همین محبوبیت اندک را هم نداشت. با نزدیک شدن تابستان غرولندهای مردم راجع به گرمای هوا شروع میشود و تا تابستان بارش را نبنند و جایش…
مهمانیهای زیادی برای تجدید دیدار برگزار میشوند. گاهی اما این بهانه برای دور هم جمع کردن افراد کافی نیست. شبکههای اجتماعی این روزها میل به برقراری ارتباط را به شیوه دیگری پاسخ میدهند. کم نیستند تعداد افرادی که ترجیح دهند به جای حضور فیزیکی در یک جمع، در گروههای تلگرامی فعالیت داشته باشند. مهمانیها برای اینکه در رقابت با گروههای تلگرامی حرفی برای زدن داشته باشند، نیاز به دلایلی بیش از دیدار افراد دارند. در مهمانیها این صحنه زیاد دیده…
با وجود اینکه مدتی است سعی میکنم زباله کمتری در زندگی تولید کنم و در مسیر زندگی بی زباله قدم بردارم، همیشه در پس ذهنم به کارهایی فکر میکنم که تاثیر بیشتری دارند. میدانم که یک تصمیم کوچک در یک کسب و کار میتواند به سادگی تغییری بزرگ در میزان تولید زباله ایجاد کند. تغییری که احتمالا تلاشهای من برای کاهش زباله در تمام عمرم، در برابرش ناچیز خواهد بود. این روزها یک بار مصرفها قفسههای زیادی را در فروشگاهها…
یکی از خوبیهای زندگی در تهران، دسترسی آسان به کوههای اطراف است. هر وقت هوس سر زدن به ارتفاعات به سراغ آدم بیاید، به راحتی میتوان خود را به دامنه یکی از کوهها رساند. درکه یکی از مناطقی است که برای کوهنوردی مناسب است و طرفداران خودش را دارد. روز پنجشنبه همراه با چند دوست راهی درکه شدیم. در راه یک نفر داشت با سازهای ابداعی که از جارو و خاک انداز درست شده بودند، موسیقی مینواخت. کمی جلوتر، مردی…
گاهی زندگی را به شکل فرصتی میبینیم که در اختیارم قرار داده شده تا از آن لذت ببرم. این دیدگاه باعث میشود سعی کنم از هر موضوع کوچک و بزرگی تا حد امکان سرخوشی استخراج کنم. چنین اوقاتی، انگار با خیام و اپیکور کنار هم نشستهایم. این دو بزرگوار مدام حرفهایی میزنند که من را به کسب خوشی بیشتر ترغیب میکنند. دوستی که ساکن ایران نبود، برایم تعریف میکرد از اینکه در محل زندگیاش گردش فصل ها برای مردم ارزشمند…
من در شبکههای اجتماعی بیشتر نظارهگر هستم. اخیرا زیاد به چشمم میخورد که فردی را به خاطر کاری که کرده سرزنش میکنند. فردی کاری انجام میدهد که به مذاق گروهی خوش نمیآید. سیل ناسزا و دشنام است که به سویش روانه میشود. این روند مدام تکرار میشود و تنها جای فرد مورد نکوهش عوض میشود. انگار یکی از فعالیتهای مهم افراد، شناسایی افراد خاطی در جامعه است. بعد از آن هم باید به دست خود خطاکار را به سزای اعمال…
تجربه زیستن برای بسیاری از ما، وابسته به نگاهی است که به رویدادها و پدیدههای اطرافمان داریم. زندگی رویایی برای یک شخص، میتواند برای شخص دیگر مصداق عینی جهنم باشد. بعضیها عاشق هوای مرطوبند و برخی دیگر هوای خشک کویری را ترجیح میدهند. این اتفاق کمیابی نیست که یک پدیده یکسان برای گروهی از افراد پسندیده باشد و گروه دیگر نظر مثبتی راجع به آن نداشته باشند. بسیاری از پدیدهها به خودی خود خوب یا بد نیستند و برچسبی که…
آخرین دیدگاهها