همه در زندگی فعالیتهایی داریم که از انجام دادنشان خوشحالیم و به آنها افتخار میکنیم. برای هرکس این دستاوردها ممکن است متفاوت باشند، از درست کردن یک غذای خوشمزه تا کسب یک مهارت شغلی و یادگرفتن زبان با اپلیکیشن دولینگو. هر یک از ما به چیزی در زندگی خود میبالیم. چند سال پیش برای اینکه با خواهرزادهام، که آن وقتها کوچک بود، وقت گذرانی کنم، سراغ اپلیکیشن Duolingo رفتم. با هم بازیهای سادهای انجام میدادیم و کنارش چند کلمه اسپانیایی…
من عید نوروز را دوست دارم. هرچند سبک زندگی بسیاری از ما دیگر به شکلی نیست که فصلها تغییر چندانی در روزمرههایمان ایجاد کنند و شاید جشن گرفتن بهار به نظر بی معنا باشد اما من به نوروز به چشم یک توافق همگانی برای شادی نگاه میکنم. چند سال است که مشتاقانه به بهانه عید دیدنی به افرادی سر میزنم که در سراسر سال شاید خبری از آنها نداشته باشم٬ قصهها و خاطرههایی را میشنوم که سالهاست حرفی از آنها…
این مطلب راجع به یک موضوع تکراری است. موضوعی که بسیار به آن پرداخته شده. احساسی که هر از گاهی به سراغمان میآید و خاطرمان را مکدر میسازد. مقایسه خود با دیگران و بهتر تصور کردن شرایط دیگری بدون توانایی دیدن تمامی جوانب. با دوستانم نشسته بودیم و گپ میزدیم، دوستانی که موقعیت آنها از نگاه من بسیار خواستنی و مطلوب بود. گاهی خودم را با آنها مقایسه میکردم. با خودم فکر میکردم چه باید کرد که در جایگاه آنها…
بیشتر از یک سال است که در تلاشم تا زبالههای کمتری تولید کنم. در این مدت کارهای مختلفی برای کاهش زباله انجام دادهام. استفاده از کیسههای پارچهای و استفاده چند باره از کیسههای پلاستیکی، کمپوست کردن زبالههای تر و استفاده از نوار بهداشتی پارچهای به جای نوار بهداشتی یکبار مصرف، برخی از این کارها هستند. طی این مدت افراد زیادی را دیدهام که تمایل داشتند زباله کمتری تولید کنند، ولی بسیاری از کارها، مثل تولید کمپوست، برایشان دشوار بود. همین…
هدیه دادن همیشه برای من خوشایند است. معمولا سعی میکنم هدیهای انتخاب کنم که با سبک زندگی فرد مورد نظر چندان در تضاد نباشد و کاربرد داشته باشد. انتخاب هدیه همیشه راحت نیست و از وقتی تصمیم گرفتهام زباله کمتری تولید کنم، این کار دشوارتر هم شده. این روزها سعی میکنم هدیهای که میدهم تا حد امکان با کمترین پسماند باشد. لیستی تهیه کردم از مواردی که میتوان با میزان کمی پسماند به دیگران اهدا کرد. محصولهای دیجیتال اشتراک این…
مدت زیادی از آخرین باری که اینجا را به روز کردم میگذرد. گاهی با خودم تصور میکنم که اگر اینجا نوشتهای منتشر نکنم٬ تار عنکبوت از گوشههای این وبلاگ آویزان میشود. شبیه خانههایی که صاحبانشان سالیان قبل کشور را ترک کردهاند و حالا با شیشههایی شکسته و قاب پنجرههایی زنگ زده٬ میان ساختمانهای جدید رها شدهاند. حرف خاصی هم برای زدن ندارم. هنوز سعی میکنم به هر روشی که میشود زباله کمتری تولید کنم. یک سال از زمانی که شروع…
قصه آشنایی من با وبلاگ نویسی به سالهای دور برمیگردد. زمانی که برای وصل شدن به اینترنت باید کارت اینترنت ساعتی را از سوپری یا دکه روزنامه فروشی میخریدم. منتظر قیژ قیژ خوشایندی میشدم که نوید وصل شدن به اینترنت را می داد. مانیتور صفحه نمایشی گرد و قلمبه داشت و چت رومهای یاهو تازه راه افتاده بودند و حسابی رونق داشتند. آن روزها پرشین بلاگ، فضای رایگان در اختیار وبلاگ نویسان قرار میداد. نوجوان بودم و به دنبال خواهر…
اگر مثل من، تخصصی در زمینه موسیقی نداشته باشید، به احتمال زیاد موسیقی را در حد یک فعالیت لذت بخش میشناسید. آهنگها در دستهبندیهای ساده، خوب، بد یا متوسط قرار میگیرند. برخی آثار را بارها و بارها گوش میدهید و تکرار آن ملال آور نمیشود. گروه دیگر آثاری هستند که همان بار اول نیز ترجیح میدهید تا پایان آهنگ صبر نکنید و سریع آن را قطع کنید. پادکست کرن راجع به موسیقی حرف میزند. قطعههایی را که شنیدهایم و به…
افکار در ذهن آدم به صورت خودکار تولید میشوند، اگر ذهن را به حال خودش رها کنی، ناگهان میبینی افکارت مسیر پیچ در پیچی برای خودشان طی کردهاند و نمیدانی چه طور به نقطه کنونی رسیدهاند. انگار گوسفندی را در صحرایی وسیع رها کردهای تا برای خودش باشد. در هر نقطهای میایستد و چند لحظه میچرد، چند قدم جا به جا میشود و همین کار را تکرار میکند. در چنین مواقعی گاهی موضوعات بی اهمیت و غیر منتظرهای به ذهن…
آخرین دیدگاهها