دسته بندی “گربه”
گربهها به چشمم قشنگند. قبل از اینکه یک گربه با ما همخانه شود هم تماشای این شکارچیان شهری برایم جالب بود و در گالری تصاویر موبایلم عکس گربه زیاد پیدا میشد. الان بیشتر عکسهای گربه در موبایلم مربوط به همین گربهی همخانه است. امروز که دنبال عکس گربه در خیابان بودم متوجه این موضوع شدم. گربههای خیابان الان بیش از قبل برایم دوستداشتنی هستند، با این حال کمتر از آنها عکس میگیرم. چند تا از عکسهای گربههای شهر را گذاشتم اینجا، شاید برای شما هم جالب باشد.
دورکاری بستر مناسبی برای بیتحرکی است. میتوان به راحتی جابجایی را بین سه نقطهی تخت، مبل و میز کار محدود کرد. حدود یک سال پیش برای اینکه کمی بیشتر تکان بخورم در کلاس آنلاین یوگا ثبتنام کردم. ولی از یکی دو ماه پیش کلاس برگزار نشد و باز برگشتم به همان وضعیت جابجایی بین این سه نقطه. تصمیم گرفتم برای حل این مساله به پیاده روی در خانه روی بیاورم. برای اینکه ببینم چقدر راه رفتم و تشویق شوم، موبایلم…
زودتر از وقتم رسیده بودم به مطب، دکتر هم خبر داده بود دیرتر میرسد. برای اینکه اضطراب پیش از دندان پزشکی پریشانترم نکند، نگاهی به چند کتابی انداختم که در قفسهی کوچک اتاق انتظار گذاشته بودند. کتابی به اسم «شعرهای شیرین دبستان» از اکبر قرهداغی را برداشتم و با خواندنش زمان انتظار را پر کردم. مقدمهی کتاب داستانی بود دردناکتر از گلدستهها و فلک که فرصت کردم بخوانمش. تا دکتر از راه برسد، شعرهای کودکانه را خواندم و از شعرهای…
همخانه بودن با یک گربه برایم تجربهای دوستداشتنی بوده و هست.
دیگر این روزها عادت کردهام که وسط روز با گامهای بیصدایش، وسط سرکشی روزانه، سری هم به اتاق کار من بزند تا مطمئن شود همهچیز روی روال است. کمتر غافلگیر میشوم وقتی ناگهان از کمد میپرد بیرون…
آخرین دیدگاهها