دسته بندی “زندگی”
مهمانیهای زیادی برای تجدید دیدار برگزار میشوند. گاهی اما این بهانه برای دور هم جمع کردن افراد کافی نیست. شبکههای اجتماعی این روزها میل به برقراری ارتباط را به شیوه دیگری پاسخ میدهند. کم نیستند تعداد افرادی که ترجیح دهند به جای حضور فیزیکی در یک جمع، در گروههای تلگرامی فعالیت داشته باشند. مهمانیها برای اینکه در رقابت با گروههای تلگرامی حرفی برای زدن داشته باشند، نیاز به دلایلی بیش از دیدار افراد دارند. در مهمانیها این صحنه زیاد دیده…
یکی از خوبیهای زندگی در تهران، دسترسی آسان به کوههای اطراف است. هر وقت هوس سر زدن به ارتفاعات به سراغ آدم بیاید، به راحتی میتوان خود را به دامنه یکی از کوهها رساند. درکه یکی از مناطقی است که برای کوهنوردی مناسب است و طرفداران خودش را دارد. روز پنجشنبه همراه با چند دوست راهی درکه شدیم. در راه یک نفر داشت با سازهای ابداعی که از جارو و خاک انداز درست شده بودند، موسیقی مینواخت. کمی جلوتر، مردی…
گاهی زندگی را به شکل فرصتی میبینیم که در اختیارم قرار داده شده تا از آن لذت ببرم. این دیدگاه باعث میشود سعی کنم از هر موضوع کوچک و بزرگی تا حد امکان سرخوشی استخراج کنم. چنین اوقاتی، انگار با خیام و اپیکور کنار هم نشستهایم. این دو بزرگوار مدام حرفهایی میزنند که من را به کسب خوشی بیشتر ترغیب میکنند. دوستی که ساکن ایران نبود، برایم تعریف میکرد از اینکه در محل زندگیاش گردش فصل ها برای مردم ارزشمند…
من در شبکههای اجتماعی بیشتر نظارهگر هستم. اخیرا زیاد به چشمم میخورد که فردی را به خاطر کاری که کرده سرزنش میکنند. فردی کاری انجام میدهد که به مذاق گروهی خوش نمیآید. سیل ناسزا و دشنام است که به سویش روانه میشود. این روند مدام تکرار میشود و تنها جای فرد مورد نکوهش عوض میشود. انگار یکی از فعالیتهای مهم افراد، شناسایی افراد خاطی در جامعه است. بعد از آن هم باید به دست خود خطاکار را به سزای اعمال…
تجربه زیستن برای بسیاری از ما، وابسته به نگاهی است که به رویدادها و پدیدههای اطرافمان داریم. زندگی رویایی برای یک شخص، میتواند برای شخص دیگر مصداق عینی جهنم باشد. بعضیها عاشق هوای مرطوبند و برخی دیگر هوای خشک کویری را ترجیح میدهند. این اتفاق کمیابی نیست که یک پدیده یکسان برای گروهی از افراد پسندیده باشد و گروه دیگر نظر مثبتی راجع به آن نداشته باشند. بسیاری از پدیدهها به خودی خود خوب یا بد نیستند و برچسبی که…
امروز در وبلاگ حسین قربانی، نوشتهای راجع به اهداف کوچک خواندم. حسین با اشاره به یکی از پادکستهای ست گادین، از اهمیت هدفهای کوچک ممکن گفته بود. اهداف کوچک معمولا دست یافتنی هستند. علاوه بر این معمولا زمان کمتری نیاز دارند و به راحتی نمیتوان بهانهای برای انجام ندادن آنها پیدا کرد. چند روز قبل هم در وبلاگ شاهین کلانتری، نوشتهای با موضوع پروژه اصلی خواندم. شاهین راجع به پروژه اصلی زندگی حرف زده بود. پروژهای که حاضریم ۱۰ سال…
چند روز پیش در گروهی از دوستان، قرار شد که افراد متاهل عکسی از مراسم عروسی خودشان بفرستند. تماشای عکسهای عروسی سرگرمی جالبی بود. آنچه از دید عکاس و آرایشگر تا حد خوبی پنهان مانده بود، نگاههایی امیدوار و مشتاق بود که در تمام عکسها مشترک بود. یکی از دوستان مجرد در میان ابراز احساسات سایرین، پیامی فرستاد که چهقدر همه لاغر و خوش تیپ هستید و گفت که نگران است در لباس عروس بد دیده شود. تجربه من از…
شاید اگر به همنوعان غارنشین خودمان میگقتیم روزی خواهد رسید که بیشتر مردم مسیرهای مشخصی را برای رفت و آمد انتخاب میکنند، باور نمیکردند. در ذهن آنها همچین چیزی امکان پذیر نبود. چه طور ممکن است تمام مردم را متقاعد کرد که از یک مسیر حرکت کنند؟ این روزها اما چندان عجیب نیست. در واقع مردم انتخابهای چندان آزادانهای برای مسیر ندارند. اتوبان، خیابان و کوچهها، گزینههای قابل تردد هستند. به غیر از آنها هم معمولا راهی نیست و بقیه…
هیچ جایی به خودی خود بد نیست، خوب هم نیست. ما آدمهاییم که با اعمال خوبمان جایی را بدنام میکنیم و جایی را خوشنام. یا اجتماعی را خوب میکنیم یا بد. صمد بهرنگی این جمله را در کتاب مجموعه نامههای صمد بهرنگی خواندم. با خواندن این جمله مثالهای مختلفی به خاطرم آمد. از جاهایی که برچسب خوب یا بد خوردهاند. از رفتارهای متفاوت آدمها، از نقشی که سیاست گذاری در شکل دادن به رفتارها دارد. با توجه به این که…
آخرین دیدگاهها