دسته بندی “زبان”
شاید یادتان باشد که چند سال پیش چالش آب یخ راه افتاده بود*. هدف آن هم کمک یا آگاهی رسانی در مورد یک بیماری عصبی (بیماری ALS) بود. آن روزها یادم است که کلمهی چالش به گوشم عجیب بود. به نظرم کلمهی رایجی نبود و یک گوشه برای خودش خاک میخورد. هر بار که میشنیدمش با خودم میگفتم ترجمهی challenge است. سالها گذشت و این واژه جای خودش را در صحبتهای روزمرهی ما (یا حداقل من!) باز کرد. یکی از…
در مورد نیم فاصله زیاد حرف زدهاند. از چیستی و چرایی و چگونگیاش گفتهاند. به جای تکرار حرفهای گفته شده چند تا خوبش را سوا کردم که سر حوصله بخوانید.
میان گشتن در قفسههای کتابخانهی عمومی نزدیک خانه، چشمم به کتابی خورد به اسم «در کارگاه نمدمالی» از خسرو شاهانی. دو جلد کتاب صحافی شده که اسمشان هم طلاکوب شده بود. البته زمان هم اثرش را روی تمام جلد کتاب کوبیده بود. کتاب گزیدهای از هجده سال یادداشتهای نویسنده است که در مجلهی خواندنیها چاپ میشده. همانجا کتاب را ورق زدم و دیدم یادداشتها کوتاه هستند و جان میدهند برای وقتهایی که دلم میخواهد چیزی بخوانم که زود تمام شود.…
امروز در میانهی کتاب اندر آداب نوشتار به بخشی رسیدم با عنوان ««همسازی» و اعتماد بهنفس». در این بخش از کتاب نویسنده از مفهوم اعتماد به نفس زبانی صحبت میکند. منظور از همسازی تغییر واژههایی است که از زبانهای دیگر وارد فارسی میشوند. طبق نظر نویسنده استفاده از کلمات بیگانه به همان صورتی که در زبان اصلی تلفظ میشوند ناشی از کمبود اعتماد به نفس زبانی است. این بخشها را که خواندم یاد زبان ژاپنی افتادم. ژاپنیها چهار خط برای…
چند روز پیش در ماشین داشتم آهنگهای اسپانیایی گوش میدادم. آهنگی پخش شد که سالها پیش شنیده بودم (آهنگ Cancion del Mariachi). آن زمان به نظرم خواننده فقط یک صداهایی از دهانش در میآورد که با ریتم آهنگ همنوا شود. ولی آن شب که موسیقی پخش شد دیدم این اصوات، کلمههای معناداری هستند. احساسی شبیه هلن کلر داشتم آن لحظه که فهمید هر شی اسمی دارد. چندین بار آهنگ را گوش کردم و هر بار به اندازهی بار اول ذوق…
آخرین دیدگاهها