تاتی تاتی کنان روی کیبرد
هدف از کیبورد پراکنی امروز فقط این است که فیتیله چراغ این وبلاگ خاموش نشود. میدانم که روشن کردن مجدد آن، انرژی زیادی میبرد. شاید بهتر باشد با نخواندن این نوشته در وقت خود صرفه جویی کنید.
قصد دارم بیشتر بنویسم و نوشتههایم را منتشر کنم.
در ذهنم این نیست که شاهکاری خلق کنم. بیشتر خودم را شبیه کودکی میبینم که به تازگی یاد گرفته روی دو پای خود بایستد و چند قدمی راه برود. تلوتلوخوران، در حالی که با هر قدم رو به جلو، به چپ و راست متمایل میشود.
مثل همان کودک نوپا، من هم امیدوارم که به تمرین ادامه دهم و از نوشتن دست نکشم. فکرش را بکنید اگر در کودکی با اولین زمین خوردن دست از تمرین میکشیدیم چه میشد؟ یا وقتی با اولین قدم خود را با پدر و مادرمان مقایسه میکردیم. نتیجه مقایسه چندان امیدوار کننده نبود. چه خوب که اسیر مقایسه نشدیم.
برای من نوشتن هم مثل راه رفتن است. میدانم که هنوز مهارت چندانی در نوشتن ندارم. شاید هیچ وقت هم مهارت چشمگیری پیدا نکنم. اما به هر حال، میدانم که این مهارت زندگیام را بهتر میکند. شاید در کودکی هم، با نخستین گامها فهمیدهایم که وقتی راه میرویم زندگی راحتتر است. سریع تر به هر چیزی که میخواهیم میرسیم، اسباب بازی، مادر، غذا…
امروز وقتی که تصمیم گرفتم نوشتهای در وبسایتم منتشر کنم. لشکر بهانهها حمله خود را شروع کردند. هر کدام با سلاحی به سمت تصمیم نوشتن یورش بردند.
ایدهای برای نوشتن نداری.
ایدههایت به درد انتشار نمیخورند.
فکر میکنی نوشتهات به درد کسی میخورد؟
وقت و انرژی خودت را با این کار هدر میدهی.
به نظرت ارزشش را دارد که برای انتشار یک نوشته، کربن دیاکسید تولید کنی؟
و…
بهانههایی که شاید چندان هم بی اهمیت نباشند. ولی این را هم خوب میدانم که به سادگی با همین بهانهها میتوان کاری کرد که آخرین تاریخ به روز رسانی سایت به یک سال قبل برگردد. ترجیح میدهم این اتفاق نیفتد. برای همین به هر سختی شده، چند کلمهای مینویسم تا چراغ این سایت روشن شود.
اول قصد داشتم یک نقشه ذهنی بکشم. اولین کلمهای که به ذهنم رسید، سیب بود. هرچیزی که در ذهنم به سیب ربط داشت را نوشتم. برایم جالب بود که چهطور مفاهیم مختلف در ذهنم به هم مرتبط میشود. میان همه آنها، زندگی بیزباله هم بود. به تازگی همه چیز در زندگی برایم به تولید زباله ربط دارد.
شاید یک روزی نویسنده بهتری شدم. آن وقت به قول شاهین کلانتری این نوشته میتواند تغییر کاربری پیدا کند به سندی که نشان دهنده پیشرفت من است.