کدام دفتر با من سفر میکند؟
هر وقت میخواهم برای مدتی از خانه دور شوم، مدام فکر میکنم کدام دفتر را با خودم ببرم. دفترهایی که دارم بیشتر نمونههای اولیه محصولات جدید کرپین هستند، یا آنهایی که ایرادی داشتند و قابل فروش نبودند. چند دفتر هم خودم خریدم.
یک دفتر دارم مخصوص کارهای نویسش، هر روز صبح دو سه کار مهم یا سخت را روی یک برگهی آن مینویسم. تا پایان روز هم بقیهی کاغذ را از شکلکها و یادداشتهایی پر میکنم.
یک دفتر کوچک هم دارم که توی هر جیبی جا میشود. یک خودنویس هم به آن وصل کردهام و تقریبا در هر موقعیتی میتوانم روی آن بنویسم، توی اتوبوس یا ماشین، در حال قدم زدن، یا هر زمانی که دفترهای دیگر در دسترس نیستند.
یک دفتر دارم که بیشتر برای رونویسی است. البته این یک عادت دائم نیست و فقط گاهگاهی مینویسم. به هر حال یک دفتر هم برای این کار کنار گذاشتم.
یک دفتر برای خاطره نویسی دارم. این دفتر بیشتر قربانی تحمل افکار ناخوشایندم است.
دفتر دیگری دارم برای ثبت اتفاقهای روزانه، در این یکی بیشتر اتفاق خوبها را مینویسم.
یک دفتر دیگر هم دارم که در آن ایدههایم را مینویسم. بیشتر ایدههای مختوایی، این یکی البته تازه شروع شده.
وقتی میخواهم از خانه خارج شوم، نمیدانم کدامشان را با خودم ببرم.
دفتر کوچک جیبی که همراه ثابت است. از بین بقیهی دفترها ولی هرکدام را ببرم جای خالی بقیه احساس میشود.
البته در نهایت روی همهی آنها به یک شیوه میشود نوشت و میدانم که هرکدام برای تمام چیزهایی که مینویسم کافی هستند.
ولی هنوز در این زمینه زنبور بی عسلم!
اووه هر روز اون همه باید دچار تصمیم بشی که سخت نیست؟
به یمن حضور کرونا بیشتر تو خونهام و معمولا هفتهای یه بار باید این تصمیم سخت رو بگیرم. راستش نوشتم که یه ذره از خودم خجالت بکشم و با یه دفتر راه بیام!
شاید یه روزی مثل لباسهای استیو جابز به یه دفتر قانع بشم.