پرسهزنان در کوچهها
در این یکی دو ساله که به خاطر کرونا بیشتر در خانه هستیم، پیادهرویهای بیبرنامه کمتر پیش میآید.
قبلا که از خانه خارج میشدم، در هر گوشه از شهر کمی برای خودم گشت میزدم.
امروز چند دقیقه زودتر به قراری که داشتم رسیدم و تا زمانش برسد، به تماشای خانهها مشغول شدم. دیدن خانههای قدیمی در میان ساختمانهایی که به نظرم بیقواره هستن خوشحالم میکند. انگار وسط سنگهای رودخانه، جواهری پیدا کرده باشم.

هر خانه را که میبینم با خودم فکر میکنم چه افرادی در آن زندگی کردهاند؟ الان هنوز نفس میکشند یا عمرشان به سر رسیده؟ کجا هستند؟
از زمانی که این خانه ساخته شده زندگیها چقدر عوض شده؟
در ذهن خودم دورهای تصور میکنم به نام عصر اعتماد، که خانههای آن دوره ویژگیهای یکسانی دارند.
درهایی که مستقیم به داخل خانه باز میشود.
دیوارهای کوتاهی که به راحتی میشود از روی آنها رد شد.
تراسهایی بزرگ رو به کوچه که احتمالا واقعا به عنوان بالکن محلی برای نشستن بودند، نه انبار وسایل بیمصرف.
پنجرههای بلند و گسترده که نور را مهمان خانه میکنند.
البته این روزها خانههای عصر اعتماد با تغییراتی مناسب زندگی همین دوران شدهاند.
درها با نردههای آهنی محافظت شدهاند.
دیوارها نردهکشی شدهاند، یا با ایرانیت پوششی برای آنها ساخته شده.
تراسها خانهی وسایلی هستند که نه می شود دورشان ریخت، نه به درد داخل خانه میخورند.
پنجرهها با چند لایه پرده پوشیده شدهاند که پای نور و نگاه غریبه به خانه باز نشود.
بگذریم…
امروز از چند در زیبا عکس گرفتم.

اگر شما هم به خانههای قدیمی علاقه دارید، پیشنهاد میکنم این صفحات را هم ببینید:
درهای تهران: این صفحه طراحیهایی از درهای قدیمی تهران منتشر میکند، عکس خود در را هم معمولا در اسلاید دوم هر پست میتوان دید.
پنجرههای تهران: این صفحه هم طراحیهایی از پنجرهها در تهران به همراه تصویر پنجرهها منتشر میکند
ابراهیم آذرپور: در این صفحه، ابراهیم آذر پور عکسهایی از خانههای قدیمی میگذارد. خانههایی که برای بازدید از آنها میرود و تلاشهایی هم برای حفط خانههای قدیمی میکند.
شما هم از تماشای خانههای قدیمی لذت لذت میبرید؟
*عکس اول احتمالا در یک طویله است، در روستای برگ جهان، که البته دیگر وجود ندارد.
دیدن خونه های قدیمی، مثل سفر در زمان هست.
هرچند جسم ما به گذشته نمیره؛ ولی ذهن و احساس ما برای لحظاتی به گذشته میره.
تجربه جالبی هست.
آره، از این زاویه نگاه نکرده بودم بهش، فرصتی برای سفر خیالی در زمان!