وقتی صداهای بیمعنی تبدیل به واژههای معنادار میشوند
چند روز پیش در ماشین داشتم آهنگهای اسپانیایی گوش میدادم.
آهنگی پخش شد که سالها پیش شنیده بودم (آهنگ Cancion del Mariachi). آن زمان به نظرم خواننده فقط یک صداهایی از دهانش در میآورد که با ریتم آهنگ همنوا شود. ولی آن شب که موسیقی پخش شد دیدم این اصوات، کلمههای معناداری هستند.
احساسی شبیه هلن کلر داشتم آن لحظه که فهمید هر شی اسمی دارد.
چندین بار آهنگ را گوش کردم و هر بار به اندازهی بار اول ذوق کردم.
با خودم فکر کردم یک مرحله در آموزش هر زبانی، آنجایی است آهنگها را کم کم متوجه میشویم.
همانجایی که یوماها یوماسو تبدیل می شود به you`re my heart, you`re my soul
یا Hay hay hay hay دیگر فقط صدایی نیست شبیه لا لا لا لا
یک آهنگ دیگر هم میان گشتن در آهنگهای اسپانیایی در اسپاتیفای پیدا کردم که به راحتی معنی آن را میفهمیدم. شعر ساده ای دارد، خواننده بیشتر آهنگ دارد میخواند که
Me gusta blah blah
Me gustas tu
جای blah blah کلمههای مختلفی میگذارد که معنی بیشترشان را تا الان یاد گرفتهام. معنیاش هم این میشود که من فلان چیز رو دوست دارم، من تورو دوست دارم.
اسم آهنگ هست Me Gustas Tu
وقتی اولین بار آهنگ را شنیدم خیلی خوش خوشانم شد که بدون نیاز به گشتن در اینترنت خودم میفهمم چه میگوید.
برای زبان اسپانیایی کلاسی نرفتهام و بیشتر چیزهایی که یاد گرفتم از طریق اپلیکیشن دولینگو بوده. اپلیکیشن هم جوری طراحی شده که بازیگونه کلمهها و ساختارها را یاد میگیرم و کاملا با تجربهی نشستن سر کلاس و گوش دادن به معلم متفاوت است.
وقتی جایی خارج از دولینگو، چیزی میبینم که به زبان اسپانیایی است و متوجه پیامش میشوم، حسابی خوشحال میشوم و انگیزه میگیرم برای اینکه بیشتر تمرین کنم.
البته سنگ بزرگ هم برنمیدارم و به همان پنج دقیقهی روزانه در دولینگو میچسبم.