نوشتهای در مورد چالش، نه آنطور که انتظار دارید!
شاید یادتان باشد که چند سال پیش چالش آب یخ راه افتاده بود*. هدف آن هم کمک یا آگاهی رسانی در مورد یک بیماری عصبی (بیماری ALS) بود. آن روزها یادم است که کلمهی چالش به گوشم عجیب بود. به نظرم کلمهی رایجی نبود و یک گوشه برای خودش خاک میخورد. هر بار که میشنیدمش با خودم میگفتم ترجمهی challenge است. سالها گذشت و این واژه جای خودش را در صحبتهای روزمرهی ما (یا حداقل من!) باز کرد.
یکی از دلیلهایی که برای فراگیر* شدن واژهی چالش به ذهنم میرسد شباهت آن با همان واژهی challenge در زبان انگلیسی است. شاید اگر اولین نفری که ice bucket challenge را به فارسی برمیگرداند، معادل دیگری به جای چالش انتخاب میکرد، اینقدر با استقبال روبرو نمیشد و مردم ترجیح میدادند همان چلنج را به کار بگیرند. همانطور که پروموشن (promotion) این روزها دیگر جای خودش را دارد و شاید جایگزین کردن یک واژهی فارسی برایش راحت نباشد.
دلیل دیگر هم به نظرم به شبکههای اجتماعی برمیگردد و چالشهایی که در آن راه افتاد. چالش صد روزهی خوشحالی، چالش خلوت کردن خانه و چالشهای ورزشی نمونههایی هستند که در شبکههای اجتماعی راه میافتند و افراد مختلفی آنها را دنبال میکنند. تیک تاک پر بود از چالشهایی که مثلا یک نفر رقصی را انجام میداد و دیگران هم سعی میکردند همان حرکات را انجام دهند.
میان گشتنهایم به مقالهای در ویراستاران رسیدم که مفهوم چالش را با دقت بیشتری بررسی کرده بود. در این نوشته ریشههای چالش در زبان فارسی را بررسی کرده و این نتیجه را میتوان گرفت که این مفهومی که اینروزها برای چالش بین ما جاافتاده، با ریشههای کلمه متفاوت است. این وضعیت به طور خاص امور پژوهشی را تحت تاثیر قرار میدهد، که احتمالا به ندرت پیش میآید اینفلوئنسر اینستاگرامی که چالشی را راه میاندازد یا مخاطبانش را به چالشی دعوت میکند، گذرش به آن حوزهها بیفتد
از اینکه چالش زیاد استفاده میشود خوشحالم. چرا؟
شاید چون یک واژهی خاک خورده از ته لغتنامه بیرون کشیده شده و بین واژههای هر روزه دارد به کار گرفته میشود. انگار در نظرم رسمی کهن است که خودش را با شرایط زندگی امروز تطبیق داده و به جای رفتن به دیار فراموشی، عمر خودش را دراز کرده. شاید چون با چ شروع میشود و با شین به پایان میرسد. خیلی از کلماتی که مثل چالش با یک شین و کسرهی قبلش تمام میشوند را دوست دارم مثل کوشش، نمایش، گویش، گردش، نویسش! شاید هم معنای چالش برایم جذاب است.
*در ویکیپدیا نوشته چالش آب یخ سال ۲۰۱۴ در شبکههای اجتماعی فراگیر شده بود. یعنی ۷-۸ سال قبل. فهمیدنش گذر زمان را بدجوری به رخم کشید.
پادکست پلی لیست اسم یک یا دو قسمت از برنامهاش را فراگیر گذاشته بود. این قسمتها به موسیقیهای پرطرفدار اختصاص داشتند. آنجا بود که خود واژهی فراگیر چشمم را گرفت و تصمیم گرفتم بیشتر از آن استفاده کنم.