فشار کارهای نکرده
چند روز پیش با دوستی حرف این شد که فشار کارهای نکرده خیلی زیاد است. ترکیب فشار کارهای نکرده به ذهنم جالب آمد و روی تکه کاغذی ذخیرهاش کردم که بعد در موردش بنویسم.
فشار کارهای نکرده از کجا میآید؟
از خود مطلوبی که در ذهنت ساختهای. همان که یک عالم کتاب میخواند. صبحها زود بیدار میشود. سازی را در حد حرفهای بلد است. ورزش از روزهایش حذف نمیشود. همیشه خانهاش مرتب است و ظاهرش آراسته. به همهچیز میرسد و انگار در زندگیاش همهچیز درست وبینقص است.
فشار کارهای نکرده چه میکند؟
در یک کلام فشار کارهای نکرده خستهات میکند. همان توان محدودی را که در اختیار داری صرف حسرت خوردن میکند و مجالی برای انجام کارها نمیگذارد. این حسرتِ مدام فاصله را با خودِ خواستنیِ فرضی بیشتر و بیشتر میکند و پی آن حسرت هم بیشتر میشود. سرخوردگی ناشی از تکرار این حلقه باعث میشود برای انجام کارها بیانگیزه شوی و به صرافت آن نیفتی که از میان هزاران کاری که قلقلکت میدهند، حداقل سراغ یکی بروی و نوکی به آن بزنی.
تصور کن صبح که از خواب بیدار میشوی خانه را میبینی که مطابق انتظارت مرتب نیست. با خودت حرص میخوری از اینکه چرا دیشب قبل خواب دستی به سر و گوش خانه نکشیدی یا چرا هرچیزی را که برداشتی بعد سر جایش نگذاشتی.
میروی صبحانه بخوری و همانطور که نان و پنیر میخوری در فکر این هستی که کاش صبحانهای مقویتر برای خودت درست میکردی. با همین حسرتها میروی سراغ کار، میانههای روز وسوسه میشوی که گوشی را بگیری دستت و غرق شوی در اینستاگرام، توییتر یا کانالهای تلگرام. تصویرهایی از دوستانت میبینی که آخر هفته قلهای را فتح کردهاند، در یک دوره ثبتنام کردند، کتابی را تمام کردهاند، منظم یوگا میکنند و یک عالم کار دیگری که تو هم دلت میخواهد انجام دهی.
تماشای اینها خستهترت میکند. تهماندهی انگیزهات را هم میبلعد و به سختی بقیهی روز را طی میکنی. اواخر روز هم چند کار ضروری انجام میدهی و حال و حوصله زیادی نداری که بروی سراغ آنهایی که از صبح حسرتشان را روی شانههایت حمل کردی.
میخوابی و صبح بیدار میشوی و روز از نو روزی از نو. بیرون آمدن از زیر این فشار راحت نیست. اما آنقدرها هم سخت نیست. میتوانی با یک کار کوچک و ساده احساس موفقیت را زنده کنی و برویم سراغ کارهای بزرگتر. این کار کوچک میتواند در حد شستن صورت، خوردن یک لیوان آب یا چند حرکت کششی اول صبح باشد. هرکاری که انجامش آسان است و برای شروعش لازم نیست ساعتها خودت را هل بدهی قبول است. مزهی تیک زدن و انجام دادن که برود زیر دهانت راحتتر سراغ کارهای دیگر میروی.