افکار گوسفندی
افکار در ذهن آدم به صورت خودکار تولید میشوند، اگر ذهن را به حال خودش رها کنی، ناگهان میبینی افکارت مسیر پیچ در پیچی برای خودشان طی کردهاند و نمیدانی چه طور به نقطه کنونی رسیدهاند. انگار گوسفندی را در صحرایی وسیع رها کردهای تا برای خودش باشد. در هر نقطهای میایستد و چند لحظه میچرد، چند قدم جا به جا میشود و همین کار را تکرار میکند.
در چنین مواقعی گاهی موضوعات بی اهمیت و غیر منتظرهای به ذهن آدم میرسد. فکر کردن به بسیاری این موضوعها اهمیت چندانی ندارد و منجر به دستاورد خاصی نمیشود. اما میتواند باعث شود آدم ساعتها سرگرم شود.
برخی از سوالهایی را که در مواقع مختلف توسط ماشین تولید افکار در ذهنم خلق شدهاند، در ادامه نوشتهام.
آیا هسته خرما میسوزد؟
کسی که پارکتهای کف خانه را چیده از کدام طرف شروع کرده؟ بین پارکتها کدام طرح و رنگ مشابهی دارند طوری که که انگار از کنار هم جدا شده اند؟
تیله چطور ساخته میشود؟
آیا مغازه دارها مشتریانشان را میشناسند؟
اگر راننده مدیر یک شرکت بودم، وقتهای بیکاریام را چه طور میگذراندم؟
درختهای کهنسال خیابان چه ماجراهایی را دیدهاند؟
آیا بافندگان قالی هیچ وقت دلشان برای قالیهایی که بافتهاند تنگ میشود؟
آیا کارگرهای یک کارخانه عروسک سازی در چین، برایشان مهم است که سرنوشت عروسکها چه میشود؟
درخت چه طور میتواند از آب و خاک و نور هسته هلو، مغز و گوشت آن را بسازد؟ پسته چهطور؟ نارگیل و خرما چه طور؟
زندگی روزمره راهبر قطارهای مترو چگونه است؟ نگهبانان ایستگاههای مترو چه داستانهایی از مسافران دیدهاند؟
آیا کسی به پلیسها گفته بعضی جاها با تکان دادن تابلو از رانندهها بخواهید سریعتر بروند؟ یا خودشان برای اینکه بیکار نباشند انتخاب کردهاند که این کار را انجام دهند؟
آشپزی از ابتدای تاریخ بشر چه طور پیشرفت کرده؟
اگر بیشتر جمعیت جهان چپ دست بودند، چه چیزهایی متفاوت طراحی میشدند؟
آیا بقیه قرمز را به همین شیوه که من میبینم میبینند؟ راهی برای فهمیدنش هست؟
زندگی روزانه حافظ و سعدی چه طور بوده؟
آیا در سالهای آینده، گربهها راهی پیدا میکنند که زیر چرخهای ماشین کشته نشوند؟
بشر چه مسیری را طی کرده تا یاد بگیرد شیشه بسازد؟
پیشینیان در زمانهای گذشته هنگام ساختن زیورآلات و اشیای تزئینی چه هدفی داشتند؟ یه چه چیزی فکر میکردند؟
آیا انتخاب کلماتی برای اشاره به اشیا، بر اساس ویژگیهای آن بوده یا صرفا به صورت تصادفی صداهایی را به هم چسباندهاند و هر کدام را به یک شی نسبت دادهاند؟ چه طور گذشتگان بر روی یک کلمه به توافق رسیدهاند؟
زیپ چه طور اختراع شده؟
شکل اولیه بافتن چه بوده؟
در ذهن حیوانات چه میگذرد؟ آیا حیوانات تصوری از گذر فصلها و سالها دارند؟
از این سوالهای بی سر و ته زیاد در ذهنم دارم. برخی از آنها را اینجا آوردم تا چراغ وبلاگ خاموش نشود.
افکار تو به کجا پرواز میکنند؟ برایم بنویس
دیدگاهتان را بنویسید