آرامش‌بخشی به نام گربه

گربه روی پتوی ژله‌ای - گربه خانگی- گربه DSH

هم‌خانه بودن با یک گربه برایم تجربه‌‌ای دوست‌داشتنی بوده و هست.

دیگر این روزها عادت کرده‌ام که وسط روز با گام‌های بی‌صدایش، وسط سرکشی روزانه، سری هم به اتاق کار من بزند تا مطمئن شود همه‌چیز روی روال است. کمتر غافل‌گیر می‌شوم وقتی ناگهان از کمد می‌پرد بیرون.

برنامه‌ی صبح‌گاهی هم‌خانه‌ی کوچک ما این است که یک نفر را بیدار کند تا نوازش لازم برای کل روز را دریافت کند. اگر هم با زبان خوش بیدار نشویم شروع می‌کند به میو میو کردن. مرحله‌ی بعد هم رفتن سراغ وسایلی است که فهمیده روی آنها حساس هستیم. شروع به خرابکاری می‌کند تا وقتی که یکی از ما بیدار شود.

عاشق زیپ است و این‌ روزها که در خانه معمولا ژاکت می‌پوشیم، می‌آید و سرگرم شکار زیپ می‌شود.

از وقتی که چند هفته بود به دمپایی علاقه داشت و الان این علاقه به کفش منتقل شده.

کفش در آغوش گربه
کفش در آغوش

مدام باید ظرف آبش را عوض کنیم، روزی چند بار ظر‌ف‌های آب گوشه و کنار خانه را عوض می‌کنم، آخر هم می‌آید و از لیوان خودم آب می‌خورد. صدای آب خوردنش هم بسیار خوشایند است.

تلاش می‌کند که تمام کنج‌های خانه را برای خواب امتحان کند. چند جای مورد علاقه دارد البته، روی دسته‌ی مبل، بین دو لایه‌ی پرده، روی یک تکه موکت که برای خودش تهیه کردیم.

گربه dsh- گربه خانگی

یکی دیگر از جاهای دلخواهش روی پتوی گرم و نرمی است که مغازه‌دارها به آن پتوی ژله‌ای می‌گویند (اگر با چشمان خودم ندیده بودم باورم نمی‌شد، پتوی ژله‌ای از نظر من پتویی است که روی آن ژله ریخته!)

گاهی هم که خیلی حوصله‌اش سر می‌رود، اسباب‌بازی‌اش را به دندان می‌کشد و میاندازد جلوی پایم که بیا با من بازی کن (یا بیا این موجود را زنده کن من شکارش کنم!)

وسط روز که دارم از کارها حرص می‌خورم، تماشای این خمیر پشمالو باعث می‌شود حواسم از همه چیز پرت شود و فقط از وجودش لذت ببرم.

5

ارسال پاسخ